اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

این اندوه ها

این اندوه ها

این اندوه های لاکردار

پا ندارند

برای رفتن

دست ندارند

برای برداشتن از سرها

سر اما دارند

برای درآوردن ار چشم ها!



                                             مهدیه لطیفی


نظرات 15 + ارسال نظر
سهیلـ سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 15:38

واو چه تعبیر جالبی!!!

خعلی قشنگ بود:(

+ میگما غیر از مهدیه لطیفی دیگه شاعر نداریم عایا؟ خخخ

:)

ممنون :((

+ دوس دارم از مهدیه بذارم...

سهیلـ سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 15:43

باشه بذار اصن مهدیه مال تو!!خوبه؟خخخخ

کصافط :)))

zahra سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 16:25 http://a-simple-moment.blogfa.com

واااااااااااااااااااو لیلی جونم عالی بود
خیلی خیلی خوب بود

+سلام عزیییییییییزم
خوبی؟:)

قربونت :))))

+سلام عزیزم ...

خوبم :))

zahra سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 18:36 http://a-simple-moment.blogfa.com

آپم گلم

میام :)

معصومه سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 18:49

سلام عشقِ نازم خوبی؟؟؟؟
خیلی زیبا بود
ینی عالی بود

سلام عزیزم.. خوبم :)

مرسی :)

:)

سعید سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 19:23 http://35682183.blogfa.com/1392/05http://

اندو ها هم کردار دارند
اندوه ها به سراغ دلی می روند که می فهمد
اندوه تنهایی
اندوه به شراغ چشم زیبایی می رود
تا اشک شود
اندوه ها پا دارند که می ایند
اندوه ها مهمان ابری هستند که اسمان چشم می بارند

اوهووووم بسیار زیبا :)

مرتضی چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت 03:15

بـاهـات نبـودم، برات که بودم اگه چشمات نبودم، نگات که بودم، هـمه ی گـفـتـنی هـام فـقط تـو بودی اگه حرفات نبودم، صدات که بودم، اگه پـاهـات نبودم، یه راه که بودم اگه گریه نبودم، یه آه که بودم، تو خودت مثـل روز آفتابی هستی اگه خورشید نبودم، یه ماه که بودم، می تونستی واسه من یه چاره باشی توی آسـمـون دل !

:(

علیرضا چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت 12:11 http://www.ghasedak68.blogfa.com

:)

سعید پنج‌شنبه 10 مرداد 1392 ساعت 00:17 http://35682183.blogfa.com/1392/05http://

هفتم:شیخ کفعمى در کتاب بلد الامین از حضرت زین العابدین علیه السّلام دعایى نقل کرده و فرموده:این دعا را مقاتل بن سلیمان از آن حضرت روایت کرده و گفته:هرکه این دعا را صد مرتبه بخواند و دعایت اجابت نشود پس‏ مقاتل را لعنت کند.و آن دعا این است:
إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا وَ کَیْفَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ إِلَهِی إِذَا لَمْ أَسْأَلْکَ فَتُعْطِیَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی إِلَهِی إِذَا لَمْ أَدْعُکَ [أَدْعُوکَ‏] فَتَسْتَجِیبَ لِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَدْعُوهُ فَیَسْتَجِیبُ لِی إِلَهِی إِذَا لَمْ أَتَضَرَّعْ إِلَیْکَ فَتَرْحَمَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَتَضَرَّعُ إِلَیْهِ فَیَرْحَمُنِی إِلَهِی فَکَمَا فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسَى عَلَیْهِ السَّلامُ وَ نَجَّیْتَهُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُنَجِّیَنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ وَ تُفَرِّجَ عَنِّی فَرَجا عَاجِلا غَیْرَ آجِلٍ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

فافا(◡‿◡✿) جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 09:48

خوشمان امد

سلام عزیزم چطوری؟

چه خوب :))

سلام گل دختر ... خوبم.. تو چیطوری ؟

قاصدک جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 09:55 http://www.miad70.blogfa.com

بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن...
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری!
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط...

اوهووووم :((((

بغض

امیرحسین... جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 10:43

سلام. چطوری؟

سلام... خوبیم :)

شما چطوری ؟

سعید جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 11:51 http://http://35682183.blogfa.com/

محمد عوفی در اثر بلیغ خود جوامع الحکایات نقل می‌کند:

مامون، به غایت حاضر جواب بود. روزی در جایگاه دادرسی نشسته بود. اولین دادخواهی که بر او دادند، از اهالی کوفه بود که از عامل خود شکایت داشتند. گفت یک کس از میان خود اختیار کنید تا سخنی که دارید، بگوید. پیری را اختیار کردند اما گفتند گوش او گران است. گفت سهل باشد، سخن بلند گوییم. او سخن آغاز کرد و گفت یا امیرالمومنین بر ما امیری فرستادی ظالم و بیدادگر. سال اول پیرایه‌های زنان فروختیم، سال دوم خانه‌ها و اثاث فروختیم، سال سوم زمین و ملک زراعتی فروختیم و دادیم و آبادی‌هایمان یکسره خراب گشت. اگر ما را از دست او رها نسازی جز به خدای، به کس پناه نداریم.

مامون از این سخن تنگدل شد ولی به ظاهر گفت تو دروغ می‌گویی. او را که بر شما امیر کرده‌ام به نزد من مردی امین و پارسا و کاردان است. پیر گفت اگر او به نزدیک تو بدین صفات است پس بر تو واجب است که نصیب عدل به همه مردمان برسانی نه چنان که ما بدان مخصوص باشیم و دیگران از فایده عدل او محروم!

مامون را از این سخن خنده آمد پس امر عزل امیر کوفه صادر کرد و امارت به دیگری داد و بدین جمله لطیف، جماعت کوفی به مقصود رسیدند.

جالب بود... ممنونم

شرمنده این روزا کمتر بهتون سر میزنم ...

ناهید جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 21:44


سلام لیلی ...
خوبی دختر؟؟؟

:)

سلام عزیزم
خوبم.. تو خوبی؟

Atrin جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 23:18 http://onelass.blogfa.com

سلااااااام
خوبى؟!خوشى؟!
من اومدم باز
همیــــن

به به سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــام... :)
خوبم ... :))

خوش اومدی :))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد