تنبیه
این روزها خیلی سخت تر میگذره ..وقتی خرداد ماه خبر ازدواجشو شنیدم یه دل سیر زجه زدم اما چه فایده ای داشت .. روزها یک یکی سپری شدن و حالا که فقط از روی عقل دارم ازدواج میکنم حاله معلمی دارم که دانش آموزش را دوست دارد اما باید تنبیه ش کند .. یک نوع تنبیه برای تمام عمر .. اما سخت تر از تنبیه زجری ست که به یک انسان دیگه با ازدواجم متهمل میشوم به جرم اینکه دوستم دارد و حالا که دارم نامزد میکنم به من خبرش را داده .. دیگر حتی تنبیه هم جواب نمیده شما بگیید چه کنم ؟؟