اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

تنبیه

این روزها خیلی سخت تر میگذره ..وقتی خرداد ماه خبر ازدواجشو شنیدم یه دل سیر زجه زدم اما چه فایده ای داشت .. روزها یک یکی سپری شدن و حالا که فقط از روی عقل دارم ازدواج میکنم حاله معلمی دارم که دانش آموزش را دوست دارد اما باید تنبیه ش کند .. یک نوع تنبیه برای تمام عمر .. اما سخت تر از تنبیه زجری ست که به یک انسان دیگه  با ازدواجم متهمل میشوم به جرم اینکه دوستم دارد و حالا که دارم نامزد میکنم به من خبرش را داده .. دیگر حتی تنبیه هم جواب نمیده شما بگیید چه کنم ؟؟

نظرات 2 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 6 آبان 1395 ساعت 02:11

به
دوست قدیمی
چطورید؟

خوووبم.. شما خوبی؟

علیرضا پنج‌شنبه 6 آبان 1395 ساعت 16:05

اوهوم
نه تلگرام ، نه اینستاگرام ، نه فیسبوک و نه توییتر
هیچکدوم اون روزای خوش وبلاگی نشدن :(

دقییییقااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد