اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا

اینجاهوا نیست... !

اینجا سوز سردی دل به استخوان زده است.... !

اینجا همه چیز سیاه و سپید است....! 

 

اینجا دل، ماه هاست در مشتهای گره شده است....! 

 

اینجا اوضا اصلا خوب نیست...! 

 

خداکند جاهای دیگر هوایش خوب باشد...جایی که تو نفس میکشی..خدا کند. . .

نظرات 3 + ارسال نظر
MOH@M@D @Li جمعه 8 دی 1391 ساعت 13:46 http://kabotargitarist.mihanblog.com/

واستا دنیا من میخوام پیاده شم
همینجا...؟
بله لطفا! چند میشه؟
کجا سوار شدی؟
دهه شصت بود...
برو داداش... صلوات بفرست

ممنونم خیلی جالب بود....

هانیه شنبه 9 دی 1391 ساعت 23:44

خیلی قشنگ بود عزیزم

ممنونم

دیونه دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 13:05

هنوز هم از بازی کلاغ پرمیترسم.میترسم بگویم تو..... وتو ارام بگویی((پر))........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد