می پسندم زمستان را
که معافم می کند
از پنهان کردن دردی که در صدایم می پیچد
اشکی که در نگاهم می چرخد
آخر همه فکر میکنند
سرما خورد ام . . . !!!
دیگر از < وفا > می ترسم
هر روز <سگ گله> را با گرگها می بینم . . .
از دیگران چه توقعی داریم
وقتی
اولین حس مادرمان
به ما
تهوع بود . . .
شده ام معادله چند مجهولی
این روزها
هیچکس از هیچ راهی...
مرا نمی فهمد . . .
سلام
ممنون که بهیم سرزدی وبیت خیلی زیباست
سلام
ممنونم
ما به دنیا آمدیم
اما........
دنیا به ما نیامد
آنقدر دل اتم پر بود
که با شکافتنش دنیایی لرزید
دل من نیز پر بود وقتی شکست
ولی
سکوتی کرد
که به دنیا می ارزید
ممنونم
تمام عمرم برایش دعا کردم که به آرزویش برسد ، خوشحال آمده و میگوید : دارم میروم میگویم : کجا؟
میگوید : به آرزویم رسیدم ، آن ور دنیا ، حال نمیدانم رفتنش تقصیر من است یا خودش
ممنون احسان....زیبا بود..
گاهی
حس میکنم روی دست خدا مانده ام!!
خسته اش کرده ام...
خودش هم نمیداند با من چه کند!
kheili khoob bood
mamnoonam
ی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
mamnoonam azizam...ziba bood
چرا رفتی بلاگ اسکای اجی ؟
بیا تو بلاگفا اینجا که بهتره بیا تو رو خدا
مجبور بودم...آخه بلاگفامو خراب کرده بودن...
اینجا هم بد نیست.
کل مزرعه کافر صدایش میزدند
گل افتابگردان کوچکی که عاشق باران شده بود
واقعا زیبا...
اینجا گرگها هم افسردگی مفرط گرفته اند.دیگر گوسفند نمیدزدند.به نی چوپان دل میسپارندوگریه میکنند........