اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

چالش

از بنده به چالش دعوت شده که خوشحالم که به کار فرهنگی دعوت شدم نه اون چالشی که دیگ واقعا مسخره شده بود ... من کتاب " استخوان خوک و دست های جذامی " به نویسندگی مصطفی مستور رو که خودم خوندم و لذت بردم و شخصیت جالب دانیال واسم جذاب بود ، معرفی میکنم :) ( این کتاب برگزیده جایزه ادبی اصفهان به عنوان بهترین رمان کوتاه سال 1383 بوده ) 

 

+منم پنج نفر دوستان خوبم " دیازپام " ، "علیرضا (چکاوک) " ، " ناهید " ، " فافا " ، " امیر حسین (افرند) " رو به چالش دعوت میکنم :)

نظرات 2 + ارسال نظر
دیازپام چهارشنبه 26 شهریور 1393 ساعت 21:47

چه موسیقی قشنگی گذاشتی. عالیه

ممنونم :)

fantik پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 ساعت 17:34

+ لهجه اصفهانیت تو حلقم.
نه بابا من که خوشگل نیستم. فقط قابل تحملم..خخخخ
این هفته پیش عروسی بودیم انداختم.
+ هیچکی زشت نیست. مطمئنم تو هم شکسته نفسی میکنی...
اگه شد برام بفرست عکستو



اتفاقا خیلی هم خوشکلی

+زشت نیسم اما قشنگم نیستم

چش چش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد