1..
شوخیِ کهنه ای است مرگ
آنگونه که
هر جمجمه ای
می خندد
هرکسی
یا شب می میرد یا روز
من اما
دو شب پیش مُردم
شبانه روز ..
زنده یاد مهدی کیخایی
*****************
2..
سپس یک روز آمدند
و گفتند
که تمام عاشقان
به هم خواهند رسید
و ما مرگ را به انتظار نشستیم
ایلهان برک
ترجمهی سیامک تقی زاده
*****************
3..
منتظر آمدن همه نباش،
یک نفر
هیچ وقت نمیآید ..
ازدمیر آصاف
ترجمه: سیامک تقی زاده
************
4..
اگر یک نفر
هر آنچه که
از درونش برمی آید را بنویسد
بی شک از درون او
کسی رفته است.
ایلهان برک
ترجمهی سیامک تقی زاده
1...
تو بی بدیل بودی
اما، ما فراوان و بیهوده
و تلخی قصه از اینجا آغاز می شد
از ما گذشتی
مثل ماه از پنجره های تاریک
تو همه چیز ما بودی و
ما هیچ چیز تو نبودیم!
رسول یونان
*********************
2...
زن هرگز نمی رود
تنها از آنچه که هست
دست می کشد
ایلهان برک
ترجمهی سیامک تقی زاده
********************
3...
دُنیای ِ من شده بودی
در کتاب ها خوانده بودم
روزی تمام ِ دنیا خواهد لرزید
امّا درهیچ صفحه ای ننوشته بودند
روزی دنیا بلند می شود
کُت اش را می پوشد
و
می رود .
هانیه فراهانی
بعد نوشت : یادم بخیر ...
این اندوه ها
این اندوه های لاکردار
پا ندارند
برای رفتن
دست ندارند
برای برداشتن از سرها
سر اما دارند
برای درآوردن ار چشم ها!
مهدیه لطیفی
خداحافظی بوق و کرنا نمی خواهد
خداحافظی
دلیل
بحث
یادگاری
بوسه
نفرین
گریه
...
خداحافظی واژه نمی
خواهد
خداحافظی یعنی
در را باز کنی
و چنان کم شوی از این هیاهو
که
شک کنند
به آنچه به چشم دیده اند
به خاطره هایشان
و سوال برشان دارد
که
به خوابی دیده اند تو را تنها!؟
یا توی سکانسی از فیلمی فراموش
شده!؟
خداحافظی یعنی
زمان را به دقیقه ای پیش از ابتدای آشنایی ببری
و
دستِ آشنایی ات را پیش از دراز کردن
در جیب هایت فرو کنی
و رد شوی از کنار
این سلام خانمان سوز
خداحافظی
خداحافظی کردن نمی خواهد
مهدیه
لطیفی