بچه بودم
پیش خودم فکر میکردم بزرگترا بخاطر چی ناراحت میشن...
بزرگ شدم
پیش خودم فک میکنم من بچه بودم به چی می خندیدم !!!!!!
بنشین برایت حرف دارم در دلم غوغاست
وقتى که شاعر حرف دارد آخر دنیاست
شاعر بدون شعر یعنى لال! یعنى گنگ
در چشم هاى گنگ اما حرف دل پیداست
با شعر حق انتخاب کمترى دارى
آدم که شاعر مى شود تنهاست یا تنهاست
هرکس که شعرى گفت بى تردید مجنون است
هر دخترى را دوست مى دارد بدان لیلاست
هر شاعرى مهدى ست یا مهدى ست یا مهدى ست
هر دخترى تیناست یا ساراست یا رى راست
پروانه ها دور سرش یکریز مى چرخند
از چشم آدم ها خل است از دید من شیداست
در وسعتش هر سینه داغ کوچکى دارد
دریا بدون ماهى قرمز چه بى معناست
دنیا بدون شاعر دیوانه دنیا نیست
بى شعر، دنیا آرمانشهر فلاطون هاست
من بى تو چون دنیاى بى شاعر خطرناکم
من بى تو واویلاست دنیا بى تو واویلاست
تو نیستى وآه پس این پیشگویى ها
بیخود نمیگفتند فردا آخر دنیاست
تو نیستى و پیش من فرقى نخواهد کرد
که آخر پاییز امروز است یا فرداست
یلداى آدم ها همیشه اول دى نیست
هرکس شبى بى یار بنشیند شبش یلداست
مهدی فرجی
+تقدیم به نبض زندگی روزهایم.... بهترین رفیقم ♥
شَستش را
حواله کرد
به نجات غریق
وَ غرق شد در رویایی که تا زانوهایش نمی رسید
جسدش را که از شعر بیرون کشیدند
هنوز
می خندید.
علی رضا حسینی
*****************
مه
مرزها را گرفتهست
و اینکه چه پرچمی در باد تکان میخورد
فرق زیادی ندارد
با اینکه چه بادی پرچم سرزمینم را تکان میدهد،
و نقطهای تاریک
در آسمان میچرخد
مه
سرزمینم را گرفتهست
خانهها دنبال سقفهایشان
درختها دنبال شاخههایشان
و نقطهای تاریک،
آسمان را دنبال خودش میگردد
مه
دستِ سرزمینم را گرفته و میبَرد
ما
در خانههای بیسقف سردمان میشود،
به کرسیِ مادربزرگها پناه میبریم،
کلاغها دوباره لباسِ پَر میپوشند،
فصل آخرِ این قصه شکل میگیرد،
و نقطهای تاریک
در پایان سطر آخر این شعر
دفن میشود.
لیلا کردبچه
*****************
عمر نیست
اینکه با تو میگذرد
لحظات رفتهی من است
که به من بازمیگردد.
مریم ملکدار
*********************************************************
+امروز تولد بهترینه ... تولدت مبارک زندگی