اشتباه نکنید
ما در غارها
از سرما
در چنگ درنده ها
از طاعون
در خون خواهی های قبیله ای
از گرسنگی
بر صلیب
در جنگ های جهانی
زیر بمباران اتم
از سقوط
در تصادف
نمُردیم!
اصلا همه اش شوخی بود
باید هم سیاه می بود این تاریخ
باید انسان
جان می کند
جان به لبش می رسید
جان می داد
و هیچ خدایی سر بر نمی گرداند
تا "عشق" در پرده ی آخر
یک تنه
جهان را به کف زدن وا دارد!
جگرم می سوزد
که همه اش
واو
به
واو
اجرا شد و ما
همه اش را زنده زنده
دندان بر جگر گذاشتیم
...
و پرده ها پیش از پرده ی آخر افتاد!
جمع کنید
تکنولوژی های پیشرفته ی علمی تان را
تجهیزاتِ جدید پزشکی تان را
سازمان دفاع از حقوق بشر را
...
که ما از رودستی که خورده ایم
مُرده ایم!
شاعر:مهدیه لطیفی
آپ کردی,خبر ندادی
آپ کردم.ولی نمیگم که...
از رودستی که خورده ایم
مرده ایم!
شرمنده گلم داشتم به ترتیب به لینکهام میگفتم ... باید میرفتم بیرون نشد ک بهت بگم...ببخش
قشنگ بود
ممنون
هـــــــــــــــــــــــــــــــعی....امان از این رو دست هایی که میخوریم...از این نارو هایی که بهمون میزنن....و همه اش تاوان صداقتی است که برای همه رو میکنیم....
عالی بود...تصویر هم بسیار عالی
دقیییییییییییییقا.....
ممنونم....
قشنگ بود و پرمعنا (;
اما به نظرم به اینجور متنها نباید گفت شعر ، متن ادبی بگیم یا هرچیز دیگه بهتره ! چون شعر حتی شعر نو ، یه ضرب آهنگ و ریتم مخصوص به خودش رو داره ... نه؟
ممنون
ممنونم رفیقم....:)

صد در صد....
خواهش
سلام
بله این حکایت ما فرزندان ادم است
که از بی ادمی
مرد ه است
زنده
اما بر سر گور
خود
سعید
سلام
دقیقا هم همینطوره....
ممنونم
سلام لیلی جان بسیا زیبا بود
سلام عزیزم ...ممنونم
نه گلم
شوخی میکنم
وظیفه منه سر بزنم
فدای تو عزیز دلم.....
وظیفه چیه اختیار داری گلم
سلام
چه وب جالبی داری
بخصوص آهنگش
شاد باشی
یا حق
سلام
ممنون...لطف دارین
شماهم...
حق نگهدارتون
ن ن ن ن ن ن نایس


ذوق زده شدم
خیلی قشنگ بود
اشک شوق بود
ممنونم امیر....لطف داری
وَقـتـے نیــωـــتے ،
هـــҐ مـטּ هـҐ בنیـآ نـقـآشے مے کـنیـҐ
مـטּ بـا مـבاב ωـیـآهـ
בنیـآ بـا مـבاב ωـــفـیـב
مـטּ روزاے בنیـآ رو رنگ میزنــҐ
בنیـا موهاے مـنـو...
زیبا بود...ممنونم
سلام گلم....خوبی....
خیلی زیبا بود....من که زیاد اهل شعر نیستم اما همیشه از شعرهایی که میذاری خوشم میاد....
بوووووووووووس....[:
سلام عزیزم...خوبم

ممنونم.......
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان، عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟
مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!
دل من قصر داری، خانه میخواهی چه کار؟ در
شعر من خود را ببین خرد کن آیینه را در
شرح این زیبایی از بیگانه میخواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن
گریه کن پس شانهی مردانه میخواهی چه کار؟
مهدی فرجی)
چ عجب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی زیبا بووووود...ممنونم
مهدی فرجی شعراش عالین
حساب نیست



من نظر دادم فکر کنم ثبت نشده اه
کلا هم یادم نیست چى نوشتم
زیاد چیز مهمى هم نبودا
همین دیگه
گذاشته بودی...منم جواب دادم...نظرات قبلی...

خسته نباشی..
مهم خودتی عزیزم
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!
گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!
نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!
ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !
زیبا بووود....
ممنونم
سلام
خوب هستی
عذر میخوام دعوتید به وبلاگم
سلام
ممنونم
چشم
سلام وب زیبایی داریم
با تبادل موافق بودین خبرم کنید
ممنون
سلام...ممنونم
چشم
خواهش
گآهـے دِلَـتـــ از سن و سالت مےگیرد
میخواهے کودکـــ باشے
کودکے بهـ هر بهانهـ ای بهـ آغوشـِـ غَمخوارے پناهـ مے بَرَد
و آسودهـ اَشک مے ریزد
بُــزُرگــــ کهـ باشے
بایَد بغض هآے زیادے را بـےصدآ دفن کنے
دقیقا....خیلی زیبا بود
سلام
امروز نبودی
دلمون تنگ شده بود
سلام عزیزم....فدات...دانشگاه بودم....
گاه یک حرف یک زمستان آدم را گرم نگه میدارد وگاه یک حرف یک عمر آدم را سرد میکند . . .
.
دقیقا....
سلا وبت خعلی نایسه ممنون که بهم سریدی آجی بازم بیاو خوشحالم کن
سلام ...ممنونم....لطف داری
چشم
زمانی که سیگارم را ؛جای فَندَکَت با خاطراتَت روشن کُنم،،،این پایانِ من نیست ،،،مرگ توست،،،هیچ مردی ته سیگارهایش را نگاه نمیدارد
دیگر به دنبال همراه " اول " نیستم
این روزها اول راه همه همراهند
این روزها باید به دنبال همراه " آخر " بود
سلام...
مرسی خبرم کردی.خوشحال شدم.
خواهش
ببخشید که دیر اومدم
ممنونم
خواهش
شما هم لینک شدین ممنون
ممنونم
سلام عزیزم خوبی شرمنده اگه از لیست لینکام خذف شده بودی.
خوبی چه خبرا گلم ؟
منو به لیست لینکات اضافه کن !
سلااااااااااااااااااااااام...ممنونم..خواهش
سلامتی....خبرا پیشه شوماس....تغییرات مبارک
باشه....حتما
راهیم
راهی سفری دورو دراز اما نزدیک
سفری از خودم تا خو د خودم
چه دشوارست گذشتن از خود و به خود رسیدن
از این کندنو به ان دل دادن
هر دمم کوچیست
از تنم جاری هستم ،همه حجرانست تنم تا به وادی ابادی روحم برسم
تا به نقطه اوج رهایی رستن ورفتن از این تن خاکی .به معراج رسیدن
راستی تن من مرکبم بود ولی من جفا ها کردمش
بگمانم برخی روزها کج رفتم
تقصیر تن چیست که بماند
که بپوسد
که بگندد
مرکبم بود
همرهم بود
محرمم بود
خدایا ظلمم را که به تن کردم ببخشاو تنم را مرحمی باش
که روحم عجین بود بسی سال با این تن خسته از زهر جفای هوای نفسم
......
خیلی زیبا بود...ممنونم