اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

کسی هست ؟

چه قرصی مصرف کرده اند اسکله ها ؟

تا زانو در آب نشسته اند در برابر غروب که چه چیزی را به یاد بیاورند ؟



آیا کسی هست شهادت بدهد ما در نگاتیو های سوخته می خندیم !!!

تسلیت

گاهی معشوق

برخلاف قانون فیزیک عمل می کند

هر چه به او نزدیکتر میشوی

دورتر به نظر می رسد

هر چه فاصله اش بیشتر می شود

بزرگتر به نظر می رسد

چشم می بندی .... می بینی اش

چشم باز میکنی ..... نیست


هر گاه دیدی چنین است

صمیمانه به خودت 


تسلیت بگو .....

روز چون تیر و کمان 

اگرچه نزدیک


ولی 

پیوستن ما نهایتش فاصله بود


من

کاناپه ای پوسیده در باران


تو 

سربازی دور افتاده با گلوله ای در پهلو 

" بی گناه


داشت پای چوبه دار می خندید 

نمی دانست دوره ضرب المثل ها تمام شده است......




مجبورم کردن استعفا بدم تا کارمند سابقشون برگرده......



+خودمو مرور میکنم


اینجانب لیلی ، 23 ساله ، لیسانس جهانگردی، بیکار ....................... بدون حتی یه دوستی که بشه باهاش بیرون رفت.


اینجانب .....


دارد تمام می شود.