چه قرصی مصرف کرده اند اسکله ها ؟
تا زانو در آب نشسته اند در برابر غروب که چه چیزی را به یاد بیاورند ؟
آیا کسی هست شهادت بدهد ما در نگاتیو های سوخته می خندیم !!!
گاهی معشوق
برخلاف قانون فیزیک عمل می کند
هر چه به او نزدیکتر میشوی
دورتر به نظر می رسد
هر چه فاصله اش بیشتر می شود
بزرگتر به نظر می رسد
چشم می بندی .... می بینی اش
چشم باز میکنی ..... نیست
هر گاه دیدی چنین است
صمیمانه به خودت
تسلیت بگو .....
روز چون تیر و کمان
اگرچه نزدیک
ولی
پیوستن ما نهایتش فاصله بود
من
کاناپه ای پوسیده در باران
تو
سربازی دور افتاده با گلوله ای در پهلو