اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

کسی هست ؟

چه قرصی مصرف کرده اند اسکله ها ؟

تا زانو در آب نشسته اند در برابر غروب که چه چیزی را به یاد بیاورند ؟



آیا کسی هست شهادت بدهد ما در نگاتیو های سوخته می خندیم !!!

نظرات 2 + ارسال نظر
sharona سه‌شنبه 19 اسفند 1393 ساعت 15:40 http://dokhmaledelnazook.blogfa.com/

سلام...
خوبی؟
دیر به دیر میام خیلی...

به به سلااااااااااااااام
چطوری داف خانومی

قربونت خوبم

دیر که چه عرض کنم اصی نیمیای :|

vahid دوشنبه 3 فروردین 1394 ساعت 12:34

دیگه دنبال اون قافله نگردین که شهادت بده.از اون قافله فقط من موندم و شترم!!!که البته اونم رف دمبال زندگیش.... دنبال من بگردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد