اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

تو به هر حال مُرده ای

فرقی نمی کند تو که باشی، کجای شعر

فرقی نمی کند چه کسی از چه خسته است


فرقی نمی کند به کجا می روی، چطور!

اینجا مسیر دایره ای شکل و بسته است


فرقی نمی کند که چرا زندگی کنی

یا که کجای متن به بن بست خورده ای


سیگار، فلسفه، عرق و گریه و کتاب...

فرقی نمی کند!... تو به هر حال مرده ای


انسان محو! معنی در متن گم شده!

گرچه جهان کلام به آخر رسیده ای ست


دلتنگی ات بزرگتر از گریه کردنت

تنهایی ات بلندتر از هر قصیده ای ست...


سیّدمهدی موسوی


+ شبها این جا آن قدر دلگیر است که سوت قطار های نیمه شب هر آدمی را وسوسه می کند که برود و هیچ وقت باز نگردد............


++ این روزها میخواهم خرمایی بخورم و فاتحه ای بخوانم برای روحم ... شادی اش ارزانی کسانی که رفتنش را لحظه شماری میکردند ......

نظرات 10 + ارسال نظر
سهیلـ یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 00:17

شعر قشنگی بود، بعد از علی آذر از شعرای موسوی خیلی خوشم میاد(:

ممنونم :))

بانوچه یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 09:39 http://www.smartiiiz.blogfa.com

این روزها چمدان همه آماده است برای رفتن ...

اوهووووم ..

امیرحسین... یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 10:30

:)

zahra یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 12:02 http://a-simple-moment.blogfa.com

واااااااااااای چقد شعرای این آقای موسوی قشنگه

+ :(((

++ چراااااااااا؟

:))

+...

++سخت میگذرد

سعید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 20:40 http://http://35682183.blogfa.com/

حرف ها دارم
با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت می گشایی !
چه ترا دردی است
کز نهان خلوت خود می زنی آوا
و نشاط زندگی را از کف من می ربایی؟
در کجا هستی نهان ای مرغ !
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های شوق ؟
می پری از روی چشم سبز یک مرداب
یا که می شویی کنار چشمه ادارک بال و پر ؟
هر کجا هستی ، بگو با من .
روی جاده نقش پایی نیست از دشمن.
آفتابی شو!
رعد دیگر پا نمی کوبد به بام ابر.
مار برق از لانه اش بیرون نمی آید.
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا.
روز خاموش است، آرام است.
از چه دیگر می کنی پروا؟

خیلی زیبا بود.. ممنونم

سعید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 20:45 http://http://35682183.blogfa.com/

تو مراسم ختم یه مرحوم خرما پخش می کردن
یه نفر چنگ زد مقدار زیادی خرما برداشت
اقایی که خرما پخش می کرد گفت جناب یه نفر مرده !
به اندازه ده نفر خرما برداشتی

:))

سعید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 20:46 http://http://35682183.blogfa.com/

سلام
مثه اینکه یه مدت زیاد هست گرفته ای خیر باشد

سلام
هنوز خیر یا شر بودنشو نمیدونم...

فافا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:23

سلام گلم :*

دلتنگی ات بزرگتر از گریه کردنت
تنهایی ات بلندتر از هر قصیده ای ست...

خیلی این یه قسمتشو دوست داشتم...


شاد نباشند اونایی که برای رفتنت لحظه شماری میکردند....:)

با عرض پوزش :))

سلاااااام خاااانوم...

:))

ای جان.. مرسی

fantik دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 23:57 http://www.fantik70.blogfa.com

شعر محشری بود....

+ حرف دلم ...

+خوبی لیلی جون...!!

+ســـــــــــــــلام

:)
+...

+ بد نیستم..

+سلام به روی ماهت عزیزم :)

ناهید سه‌شنبه 2 مهر 1392 ساعت 10:07

نبینم لیلی انقد غمگین باشه

*پس یه دونه از اون خرماهارو بفرست اینور...

:(((

خخخخخخ چشم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد