اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

شاعر

حتّی درست تا لب ریل قطار رفت‌

ترسید شاعرانه نمیرد، کنار رفت 

 

       

برگشت پشت پنجره‌ی خانه‌اش نشست‌

یک دور مثل باد دقیقه شمار رفت‌

ـ من اینهمه مداد و ورق نفله کرده‌ام

در بیست و چند سال که بر یک مدار رفت 

 

                    

تقویم را ورق زد دنبال بچگی‌ش

حتی سراغ آلبومش چند بار رفت‌

لحظه به لحظه عقربه‌ها تندتر شدند

ساعت چهار آمد، ساعت چهار رفت‌

حتی غروب آمد، حتی غروب رفت‌

حتی زمستان آمد، حتی زمستان رفت‌
از صندلی بلند شد و مشت زد به میز

فرصت نشد قبول کند، زیر بار رفت‌

فردا درست ساعت نه‌ ... روزنامه ها؛

یک شاعر روانی زیر قطار رفت 

مهدی فرجی 

   

             

           

         

نظرات 18 + ارسال نظر
مهدی شنبه 19 اسفند 1391 ساعت 19:24 http://spantman.blogsky.com

فوق العاده زیبا بود عالی بود بی نظیر بود مال خودت بود

ممنونم لطف داری... نه اسم شاعرش پایین شعر بود..

معصومه شنبه 19 اسفند 1391 ساعت 20:40 http://www.royayeasal.com

سلام لیلی چطوری؟؟؟
عالی بود
عالی

سلام عزیزم...خوبم
ممنونم

hoda شنبه 19 اسفند 1391 ساعت 21:06 http://faramooshshodeh.blogfa.com

:)

معصومه شنبه 19 اسفند 1391 ساعت 22:00 http://www.royayeasal.com

شب خوش

شبت خوش

sharona شنبه 19 اسفند 1391 ساعت 23:40 http://shanis.blogfa.com

حس نوشته هاتو دوس دارم...
اینم زیبا بود....مثل همیشه...

ممنونم لطف داری

علیرضا یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 08:28 http://www.ghasedak68.blogfa.com

مهدی فرجی رو خیلی دوست دارم..شعراش رو خیلی دوست دارم..این هم عالی بود...تصاویر هم خیلی زیبا...مرسی

ممنونم...

سپیده یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 09:39 http://parvazesoorati.blogfa.com

خدایی خیلی شعر قشنگی بود
اختیار داری....باعث مباهاته ما رفیق شوما شیم!
لینکت شدی با افتخـار

ممنونم

لطف داری عزیزم...
شماهم لینک میشی

ریحانه یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 10:16 http://peranses72.mihanblog.com/

سلام
متن آخرفوق العاده بود...

سلام
ممنونم

سهیلـ یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 10:20 http://crazywriter.blogfa.com

هم شعر فوق العاده بود هم عکسهاش

ممنون(;

راستی این هدی خانوم فک کنم با من قهره ها وب شوما اومده ولی پیش ما نمیاد

ممنونم
خواهش

نه بابا وب منم نمیاد..

فرهاد یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 17:00 http://35682183.blogfa.com/

من همان نایم که گر خوش بشنوی
شرح دردم با تو گوید مثنوی
با لب دمساز خود جفت آمدم
گفتنی، بشنو که در گفت آمدم
من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دل خونین لب خندان بیار
من خمش کردم خروش چنگ را
گرچه صد زخم است این دلتنگ را
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمی‌دانست و خود را می‌ستود
من همی کندم نه تیشه، کوه را
عشق شیرین می‌کند اندوه را
در رخ لیلی نمودم خویش را
سوختم مجنون خام اندیش را
می‌گریست او در دلش با درد دوست
او گمان می‌کرد اشک چشم اوست
گر جهان از عشق، سرگشته است و مست
جان مست عشق بر من عاشق است
ناز اینجا می‌نهد روی نیاز
گر دلی داری بیا اینجا بباز

خیلی زیبا بود..ممنونم

سهیلـ یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 21:18 http://crazywriter.blogfa.com

نبودی امشب ؟؟

نبودم...

احمدرضا یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 23:31 http://chercnevis.blogfa.com/

از چوپان پیری پرسیدن چه خبر ... ؟ با لحن تلخی گـفت : گــــــــرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم ...

...خیلی زیبا بود...

مجتبی دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 11:47 http://abc321.blogfa.com

((((((مادر)))))))
یگانه داوری است
که بعد از خدا گناه مارا
هرچه باشد می بخشد

hami دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 14:06 http://hami-lahijan.blogfa.com/

مطلب وسطی زیبا بود

ممنونم

... سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 20:23 http://www.zahra74.blogsky.com

کوکر سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 21:38 http://www.clocks-tick.blogsky.com

همیشه یه پایان قشنگِ که آدم و تکون میده ...
آخرش و خیلی دوست داشتم :)

فازی یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 17:17 http://www.Antiboy-nod32.blogfa.com

سلام لیلی جوووووووووووون وبت خیلی گشنگ بود مخصوصا شعراش آقا میشه منم دوشت بشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوشحال میشم سربزنی.راسی سال نو مبالک

سلااااااام عزیزم...ممنونم
چرا که نه....دوست من
چشم...وهمچنین

رضا یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 22:15 http://asheeghi.blogfa.com

به گوشت میرسه روزی ، که بعد از تو چی شد حالم
چه جوری گریه میکردم ، که از تو دست بردارم
نشد گریه کنم پیشت ، نخواستم بچه رفتارم
نخواستم بفهمی تو ، که من طاقت نمیارم
دلم واسه خودم می سوخت ، برای قلب درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی ، تو میمونی و من میرم
سرم رو گرم میکردم ، که از یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح ، تو رو تو خواب میدیدم

خیلی زیبا بوووووووود...ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد