اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

اینجا هنوز دختری هست که لبــــخنـــد میزند ....

از عشق بدم می آید ، یکبار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم

زندگی کبریتی

     

نظرات 20 + ارسال نظر
یک دیوونه شنبه 23 دی 1391 ساعت 21:13 http://1divoone.mihanblog.com

چقدر سخت است که لبریز باشی از "گفتن"
ولی در هیچ سویت مرحمی نباشد....

خیلی زیبا بود...ممنونم

خبری نیست از پرستوها،گفته بودند برنمی‌گردند
آسمان سیاه شهر مرا، این کلاغان سیاه‌تر کردند


شاخه‌ها هیزمی رسیده شدند، میوه‌ی تلخ شاخه حسرت شد
چشم من خشک و زرد می‌بیند یا درختان شهر من زردند؟


شعبده بازی است در هر کنج، شهر در باورش نمی‌گنجد
باغبان‌ها به باغ دل دادند، از گل پونه مار پروردند


در گلو ناودان فرو می‌ریخت، بغض یک آسمان شکستن را
لانه‌ی گرم لک‌لکان خالی‌ست، دودکش‌های خانه‌ها سردند


کار دیگر گذشته است از کار، جای باران تگرگ می‌بارد
زخم شمشیر آسمان کاری‌ست، زخم‌ها زخم و دردها دردند

خیلی زیبا بود...ممنونم

پری شنبه 23 دی 1391 ساعت 22:09

به دنبالت ندیدی سایه‌ی مردی پشیمان را؟
کسی که می‌شناسد لهجه‌ی سنگین باران را؟


پس از تو زردی‌ام را سیلی هر دست قرمز کرد
چه ارزان می‌فروشم سیب‌های سرخ لبنان را!...


دلم دریاست بی تو کوسه‌ها در من کمین کردند
کشانده بوی خون این وحشیان تیز دندان را


پس از تو عطر لاهیجانی صد قوری چینی
پس از تو چای مهمان کرده‌ام هر حجله شیطان را


بیا و فرض کن پیراهنت را باد با خود برد
که رسوا کرد یوسف شهر کنعان را ... تو تهران را


دوسیبی پرتقالی طعم لیمو می‌‌دهی گاهی
بیا و چاق کن با طعم تنباکویی‌ات جان را

بسیار زیبا...

ممنونم

سحر شنبه 23 دی 1391 ساعت 22:17

کودکی کنجکاو می پرسد:

ایها الناس ، عشق یعنی چه؟



دختری گفت: اولش رویا

آخرش بازی است و بازیچه



مادرش گفت: عشق یعنی رنج

پینه و ز خم و تاول کف دست



پدرش گفت: بچه ساکت باش

بی ادب ، این به تو نیامده است



رهروی گفت: کوچه ای بن بست

سالکی گفت: راه پر خم و پیچ



در کلاس سخن معلم گفت:

عین و شین است و قاف ، دیگر هیچ



دلبری گفت: شوخی لوسی است

تاجری گفت : عشق کیلو چند؟



مفلسی گفت: عشق، پرکردن

شکم خالی زن و فرزند



شاعری گفت: یک کمی احساس

مثل احساس گل به پروانه



عاشقی گفت: خانمان سوز است

بار سنگین عشق بر شانه



شیخ گفتا: گناه بی بخشش

واعظی گفت : واژه بی معناست



زاهدی گفت: طوق شیطان است

محتسب گفت: منکر عظما است



قاضی شهر عشق فرمود

حد هشتاد تازیانه به پشت



جاهلی گفت: عشق را عشق است

پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت



رهگذر گفت: طبل تو خالی است

یعنی آواز آن ز دور خوشست



دیگری گفت: از آن بپرهیزید

یعنی از دور کن بر آتش دست



چون که بالا گرفت بحث و جدل

بین آن قیل و قال من دیدم



طفل معصوم با خودش می گفت:

من فقط یک سوال پرسیدم !

خیلی جالب بود...ممنونم

دیونه شنبه 23 دی 1391 ساعت 22:39

در برابر وحشی ترین تازیانه ها،

سکوت مردانه و غرورآمیز مرد نباید بشکند.

در برابر هیچ دردی،

لب مرد به شِکوه نباید آلوده گردد.

من از نالیدن بیزارم.

سنگین ترین دردها و خشن ترین ضربه های آفرینش،

تناه می توانند مرا به سکوت وادارند.

نالیدن،زاریدن،گله کردن،شکایت،بد است!

نابینا شنبه 23 دی 1391 ساعت 22:56

بهونم ، چند تا سلام کنم جوابمو می دی ؟

ببینم یواشکی احوال ما رو پرسیدی ؟

نامه رو وقتی نوشتم خودمم می لرزیدم

فدای چشات ، تو که از خط من نلرزیدی

بیقراری مث موهات تو دلم موج می زنه

می دونم تو اینو از لرزش حرفا فهمیدی

وسط نامه ببخش بد جوری بغضم ترکید

نازنینم تو که از صدای اون نترسیدی

من فدای رگه های ناز چشم روشنت

چیه باز به لحن این دیوونگی ها خندیدی

حق داری بخندی و راستی دستت درد نکنه

سر زدی به یه دیوونه ی غریب تبعیدی

راستی اون شب یادته کاشکه واست مرده بودم

من می خواستم بمیرم پیش چشات ، خودت دیدی ؟

چیه باز که با غضب داری نگاهم می کنی

این دفه درباره ی من چه چیزایی شنیدی

جوابی که داده بودم ، به خودم ، دیشب رسید

دوست ندارم بدونن جواب به نامه م نمی دی

تو رو جون آسمون به غیرتت بر نخوره

نکنه اینجا به بعد و نخونی ، چون رنجیدی

رنگ خونه چشام از بس که تو رو ندیدمت

مث تصویر غروب تو اوج برف و سفیدی

یه روزایی دیدنت چاره ای داشت ، دعا می خواس

حالا نه دعا واسم فایده داره ، نه امیدی

خورشید اونجاها حتما دیگه روزم می خوابه

آخه تو به جای اون هم روز و هم شب تابیدی

ببینم تعارف و یه دیقه گذاریم کنار

اونجا چند تا دل بیچاره رو بردی ، دزیدی ؟

آره بد سوالی بود تو اینو نشنیده بگیر

مث نمره ی تک کارنامه ی یه تجدیدی

تو که می دونی دلم گذشته کارش از اینا

حتی بشنو اگه تو به یکی شون رسیدی

می میره ، اما واسه خوشیت دها ها می خونه

راس بگو این جور دیوونه ای تو عمرت تو دیدی ؟

بگذریم خلی نوشتم ، زحمتت نبود بخون

معذرت می خوام که فرضا تو بهم جواب می دی

ماهی که با این که اسفنده ، ولی دود نمی شه

همیشه معروفه به ماه عزیز خورشیدی

از خودت مواظبت آن هر جوری که دوس داری

مجنونت ، یا دوونت ، هر لقبی پسندیدی

خیلی زیبا بود...


ممنونم

•✗ǮÕ_ÕПĬ✗• یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 01:34 http://rejection.blogfa.com/

ﺑـــﻪ ﺑﻌﻀــﯽﻫـــﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ

ﺑﻬــــــــﺎ ﻣﯿـــﺪﯼ ﮐـﻪ ﯾـﻪ ﺭﻭﺯ

ﺧــﻮﺩﺗــﻢ ﺩﯾﮕـﻪ

ﻧﻤﯿﺘـــــﻮﻧـﯽ ﺑﺨــــﺮﯾـــﺶ!!.. ..

دقیقا...

•✗ǮÕ_ÕПĬ✗• یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 01:36 http://rejection.blogfa.com/

ﺑـــﻪ ﺑﻌﻀــﯽﻫـــﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ

ﺑﻬــــــــﺎ ﻣﯿـــﺪﯼ ﮐـﻪ ﯾـﻪ ﺭﻭﺯ

ﺧــﻮﺩﺗــﻢ ﺩﯾﮕـﻪ

ﻧﻤﯿﺘـــــﻮﻧـﯽ ﺑﺨــــﺮﯾـــﺶ!!.. ..

•✗ǮÕ_ÕПĬ✗• یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 01:37 http://rejection.blogfa.com/

سلآمـ نآیس بود خیلییییی :)


سلام

ممنونم

سهیلـ یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 08:46 http://crazywriter.blogfa.com

وای خیلی قشنگ بود.
زندگی ما از همون ابتدا، انتهای کار بود، تواین دنیا فقط سوختن رو تجربه کردیم .همین...

ممنونم...

دقیقا همینطوره....

MOH@M@D @Li یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 11:41 http://kabotargitarist.tk/

zendegi vaghei ham hamineh :D

دقیقا....ونمیشه باهاش جنگید یا کنارش زد..

سعیده یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 15:55 http://manofereshte.blogfa.com

درود اجـــــــــــی ...

میـــــــــــسی از دعوتتـــــــــــ

خیلـــــــــــی اپتـــــــــــ زیبا بود . یعنی فـــــــــــوق العادهـــــــــــ بود

ممنونم عزیزم که سر میزنی...خواهش...بازم ممنون

ادیب عشق یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 16:41 http://19paknevis.blogfa.com/

همه جا قصه ی دلدادگی مجنون است
هیچکس را خبری نیست که لیلی چونست ؟

ممنونم...زیبا بود...

افسانه یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 18:10 http://gtale.blogsky.com


زنـــבگـــــے چــه اتـــفـــاق غــــم انــگــیــزی ســت
وقـــتــی
تــنــــــــــــــهــــــایــــــــــــے ات
ســــال هــــا از تــو بــــزرگــــتـــر بـــاشـــد

خیلی زیبا بود...

ممنونم

احمدرضا یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 21:56 http://chercnevis.blogfa.com/

بر لبــــــان چاپلین به روی صحنــــــه

لبخنــــــــدی بود

که تداعــــــــی می کــــــــرد

دردهــــــــای بزرگ را

نمی تـوان گریست . .

ممنونم...زیبا بود

بابک دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 08:44 http://ban-baran.blogfa.com

وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشی

دقیقا...

ممنونم

admin دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 15:22 http://www.my-blog-01.blogfa.com

سلام عزیزم مرسی از حضورت

چه عکس نایسی... موفق باشی عزیزم

سلام عزیزم...خواهش

ممنونم...

adel دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 15:28 http://delkhun75.blogfa.com

سلام من برگشتم

سلام..

اینا چی بود دوستت میگفت؟

سودابه دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 17:03 http://manoto-1390.blogfa.com/

هی داد بیداد

adel دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 20:18 http://delkhun75.blogfa.com

سلام بیا بخون ببین چه خبر بوده

سلام

الان میام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد